هوش هیجانی

خودشیفتگی چیست و چه نشانه‌هایی دارد؟

  • به نظر شما خودشیفتگی چیست و چه علائمی دارد؟ آیا تا به حال موقعیتی داشته اید که از گفتگو با یکی از نزدیکان خود احساس ناراحتی کنید؟ آیا گاهی اوقات احساس می کنید حریف خودشیفته است؟ شاید برای شما هم پیش آمده باشد که دیگران شما را به خودشیفتگی متهم کنند. آیا دوست دارید بدانید که چنین برداشت هایی چقدر می تواند به حقیقت نزدیک باشد؟ اگر در این مورد کنجکاو هستید و از انجام تست روانشناسی نمی ترسید ، از شما دعوت می کنیم ادامه مطلب را بخوانید.

    افراد شوخ طبع ، موفق در انجام کارها و مهربان و سخاوتمند در جمع اغلب به عنوان دوستان مطلوب و شرکای ایده آل شناخته می شوند. بیرون رفتن با آنها بسیار سرگرم کننده است. با این حال ، به نظر می رسد که آنها تا حدودی مشغول خود هستند ، گویی که در ذهن خود سلفی می گیرند. این دقیقاً مشکل است. آیا وقتی صحبت از اختلاف نظر است ، چنین افرادی می توانند شریک خوبی باشند؟ یا اینکه آیا چیزی در رابطه با خودشیفتگی در نحوه تعامل آنها در یک رابطه عاطفی تحریک کننده و تحریک کننده وجود دارد؟

    آیا تا به حال سعی کرده اید با افرادی که فقط به حرف های خودشان گوش می دهند دوست اجتماعی یا یک شریک عاطفی باشید؟ وقتی با این افراد درباره اختلافاتی که می بینید صحبت می کنید ، آنها موضوع را تغییر می دهند ، حالت دفاعی پیدا می کنند و یا حتی روحیه خود را از دست می دهند. در این حالت ، تمام تمایل به ادامه دوستی ، حتی اگر این دوستی احساسی و عاشقانه باشد ، کاملاً از بین می رود.

    پرسشنامه‌ی خودشیفتگی

    بر اساس تعریف رفتار خودشیفتگی به عنوان گوش دادن یک طرفه ، در اینجا شش نشانه خودشیفتگی آورده شده است. برای هر علامت از 0 تا 5 به خود نمره دهید. 0 ، اگر اینطور نیست و 5 ، اگر همیشه اینطور باشد.

    ابتدا از این پرسشنامه برای محاسبه نمره خود استفاده کنید و سپس امتیاز یکی از بستگان خود را که اخلاق وی قابل تحمل نیست تخمین بزنید.

    هدف این است که الگوی رفتاری خود و دیگران را به روشی روشن و شفاف درک کنید. به یاد داشته باشید که شفافیت اولین و محکم ترین قدم برای تغییر مثبت است.

    ۱. گوش دادن یک‌‌طرفه

    هنگام صحبت کردن ، فقط آنچه می خواهم و آنچه باید بگویم مهم است و نه چیز دیگری. وقتی ما تصمیمی می گیریم ، آنچه شما می خواهید ، نگرانی ها ، احساسات و غیره شما فقط زمزمه هایی است ، علت عدم خوشبختی و بی ربطی است. بنابراین وقتی صحبت می کنیم ، نظرات من درست است و نظرات شما غلط یا ناچیز است. اگر انتظار دارید یک مهمانی جدی باشید ، به من آسیب می زند.

    گوش دادن به خودشیفتگی نگرانی ها و نظرات دیگران را رد ، انکار یا نادیده می گیرد. آنها را کاهش می دهد ، سیاه می کند ، و در غیر این صورت آنها را بی اهمیت می کند. لحن تحقیرآمیز بیانگر درجه بالایی از خودشیفتگی است. نشانه دیگر خودشیفتگی این است که پاسخ نظر دیگران با عبارت “اما…” آغاز می شود. “اما” مانند کلید حذف و خنثی سازی کلمات دیگران است.

    همه‌اش به خاطر من است

    ۲. همه‌اش به خاطر من است

    من بیشتر و بهتر می دانم ، جالب ترم و وقتی صحبت می کنیم ، این مهم است. در مکالمات ، من بیشترین صحبت را می کنم و تقریباً تمام صحبت های من آنچه قبلاً انجام داده ام و آنچه درباره آن فکر می کنم است. اگر شروع به صحبت در مورد خود کنید ، من به نکته ای در زندگی خود اشاره می کنم تا خودم را دوباره در کانون توجه قرار دهم. شاید به همین دلیل است که دیگران معتقدند من میدان را برای آنها تنگ می کنم. وقتی چیزی می خواهم ، باید آن را بدست آورم و اصلاً مهم نیست که شما نسبت به آن چه احساسی دارید ، من فقط برایم مهم است. من بزرگ و مهم هستم و شما به محض خالی شدن دادخواست فقط در کنار من هستید. در کنارم باش تا کاری برای من انجام دهی. تو بازوی سوم من هستی

    ۳. قانون فقط برای دیگران است

    من مجاز به انجام برخی کارها با توجه به علایق خود هستم. وقتی دیگران در صف منتظرند ، من نوبت خود را نمی گیرم ، از پرداخت مالیات به طور متقلبانه پرهیز می کنم ، و قوانینی را که برای رسیدن به اهدافم من را ملزم می کنند نادیده می گیرم. قوانین فقط برای دیگران وضع می شود.

    خودشیفتگان از علائمی رنج می برند که من آنها را “علائم مرد قد بلند” می نامم. آنها نسبت به دیگران احساس برتری می کنند و بنابراین معتقدند که قانون در مورد آنها اعمال نمی شود.

    ۴. دغدغه‌های تو در حکم انتقاد از من است و من انتقاد را تحمل نمی‌کنم

    تأکید بر گوش دادن به من و جدی گرفتن نگرانی های شما می تواند من را بسیار عصبانی کند. من نگرانی های شما را به عنوان مبدل نقد خود می شنوم و انتقاد به من آسیب می زند. من حق انتقاد از دیگران را دارم. من بیشتر اوقات این کار را انجام می دهم. اما اگر از من انتقاد کنید ، احساساتم را جریحه دار می کنید و من حق تلافی را دارم. بنابراین اگر بگویید از چیزی راضی نیستید ، غیر مستقیم از من انتقاد می کنید. از آنجا که “فقط من اهمیت می دهم” ، احساسات شما باید متناسب با آنچه من انجام داده ام و داده ام باشد.

    رفتار خودشیفته ها متناقض است. به این ترتیب ، هم آنها خود را بسیار مهم می دانند و هم با كمترین بازخورد منفی ، غرور آنها به سرعت تخلیه می شود. بعلاوه ، از آنجا که آنها فکر می کنند همه چیز در مورد آنهاست ، هر تلاشی را که دیگران برای ابراز احساسات خود انجام می دهند ، انتقاد مخفی خود می دانند. اصطلاح علمی برای موقعیتی که در آن فرد احساس می کند نگرانی های دیگران نسبت به خود مهم است ، “شخصی سازی” نامیده می شود. به عنوان مثال ، جمله “احساس تنهایی می کنم” توسط یک خودشیفته شنیده می شود: “شما وقت کافی با من نمی گذرانید.”

    ۵. حق با من است. تو در اشتباهی. پس هنگامی که بین ما مشکلی پیش می‌آید، مقصر تویی

    شما نباید انتظار داشته باشید که من عذرخواهی کنم یا اشتباه خود را بپذیرم. من بالاتر از دیگران هستم. سرزنش و سرزنش به افتخار من نیست. اگر انتظار دارید كه من در ایجاد مشكل سهم خودم را بگویم ، از شما بسیار عصبانی خواهم شد. عدم تمایل به پذیرش مسئولیت اشتباهات احتمالاً از عدم تفکیک قسمت از کل ناشی می شود. “اگر حتی یک کار را به درستی انجام ندهم ، آدم بدی هستم.”

    این اصطلاح “فکر کردن به همه یا هیچ چیز” است. دلیل حساسیت به انتقاد و دشواری پذیرش اشتباه هرچه باشد ، نتیجه این است که در صورت بروز مشکلی دیگران را سرزنش کنیم. سرزنش و یافتن مقصر در میان دیگران ، احساس امنیت بیشتری را برای خودشیفتگان به همراه دارد. آنها از تلاش برای کشف ، یادگیری و گام برداشتن در مسیر رشد و تعالی با شناخت اشتباهات خود ، احساس ناامنی می کنند. همانطور که خودشیفته ها سریع دیگران را سرزنش می کنند ، قدردانی آنها نیز کند است ، زیرا سپاسگزاری به گوش دادن نیاز دارد.

    ۶. خیلی سریع می‌توانم عصبانی شوم. و وقتی که عصبانی شوم، این هم تقصیر تو است

    مرا دیوانه کردی شما به من گوش نمیدادید. از من انتقاد کردی شما در حال کنترل من هستید اشتباه می کنی. بنابراین نوبت شماست که عذرخواهی کنید ، نه من! اگر عصبانی هستم به این دلیل است که شما با اقدامات خود مرا ناامید می کنید. عصبانیت من تقصیر تو است. عصبانی هستم چون تو….

    برخی از افراد خودشیفته جذابیت و ظرافت اجتماعی خاصی از خود نشان می دهند. همان افرادی که به نظر می رسد اعتماد به نفس زیادی دارند می توانند به سرعت عصبانی شوند. وقتی عصبانی می شوند ، بلافاصله با سرزنش دیگران خشم خود را نشان می دهند.

    اکنون امتیازات خود را اضافه کنید.

    این نمرات نشان‌دهنده‌ی چیست؟

    نمره 10 یا کمتر نشان می دهد که خودشیفتگی شما کم است و از سلامتی برخوردار هستید.

    نمره بین 10 تا 18 نشان دهنده خودشیفتگی بیش از حد شما است. اگر به شش علامت بالا توجه کنید ، می توانید با کمی تمرین نمره خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهید.

    اگر نمره شما بین 18 تا 24 باشد ، عادات خودشیفتگی قابل توجهی دارید. این می تواند زندگی شخصی شما را دچار مشکل کند. وقت آن است که تغییرات جدی در عادت های خود ایجاد کنید!

    نمره 24 یا بالاتر نشان دهنده خودشیفتگی بسیار جدی و حاد در شما است. ما امیدواریم که شما به رشد و پیشرفت شخصی برسید.

    توجه داشته باشید که این تفسیر نمرات بر اساس یک سیستم نمره گذاری علمی-تجربی نیست بلکه بر اساس الگوهای کلی است. بنابراین ، این یک هشدار اولیه است و به هیچ وجه جنبه تشخیصی بالینی ندارد.

    شما چطور؟

    آیا دیگران به شما می گویند که در مکالمه با آنها به دلیل اینکه اعتقاد دارید “همه چیز برای شماست” موضوع بحث می شوید؟ واکنش شما: “خوب ، در مورد من چطور؟” وقتی دیگران در مورد احساسات خود صحبت می کنند؟ هست یک؟ آیا با فرض اینکه شما بهتر و بهتر از دیگران می دانید ، “گفتگو” را به مونولوگ یا رشوه تبدیل می کنید؟ به جای اینکه به همه وقت کافی بدهید تا نظر خود را بیان کنند و موقعیت دیگران را ارزیابی کنند؟ همه این عادت ها نشانه خودشیفتگی است.

    نحوه‌ی گوش دادن افراد به دیگران، نشان‌دهنده‌ی سالم بودن یا خودشیفته بودن آنهاست

    افرادی که مایل به توجه به گفته های دیگران هستند ، احتمالاً از نظر احساسی سالم هستند. مخالفت یا نادیده گرفتن نظرات دیگران می تواند خودشیفتگی را نشان دهد. به همین ترتیب ، نگرانی بیش از حد دیگران می تواند نشانه دردسر باشد. نوع دوستی بیش از حد منجر به وابستگی شدید عاطفی به دیگران می شود.

    افراد سالمی که روابط سالمی نیز دارند فعالانه به نگرانی های خود و دیگران توجه می کنند. آنها از خود مراقبت می کنند و در عین حال به طور طبیعی و به طور طبیعی از نیازهای دیگران نیز مراقبت می کنند.

    منظورم توانایی شنیدن خود و همین‌طور دیگران به عنوان گوش کردن دو طرفه است

    وقتی اختلاف نظرها به وجود می آید ، به کسانی که از دو طریق گوش می دهند این فرصت داده می شود که هم مشکلات خود و هم دیگران را در نظر بگیرند. یادگیری گوش دادن به دو روش به آنها این امکان را می دهد که راه حل های برد-برد پیدا کنند و روابط خود را به خوبی درک کنند. به عنوان مثال ، اگر خسته هستید ، مطابق با صدای درونی خود به رختخواب می روید. اگر یکی از دوستانتان بلافاصله با شما تماس بگیرد و بخواهد در مورد موضوع مهمی با شما صحبت کند چه کاری انجام می دهید؟ می توانید چند دقیقه دیگر با او صحبت کنید و مکالمه طولانی تری را به فردا صبح موکول کنید. اساساً ، این یک راه حل برد-برد است.

    از طرف دیگر ، اگر آثاری از خودشیفتگی داشته باشید ، احتمالاً به دوست خود خواهید گفت: “وای حالا نه! من خیلی خسته ام! “گوش دادن به خودشیفتگی گوش دادن یک طرفه است. با این نوع گوش دادن ، فقط آنچه فکر می کنم ، احساس می کنم یا می خواهم مهم است. مهم نیست که شما چه فکر می کنید ، احساس می کنید یا می خواهید.

    افراد خودشیفته می‌توانند دست و دلباز باشند

    در واقع ، بیشتر افراد خودشیفته بسیار سخاوتمند هستند. آنها معمولاً مبالغ زیادی را به موسسات خیریه اهدا می کنند. سخاوت ، احساس رفاه و درستی را به فرد دهنده می بخشد. در نتیجه ، آنها نسبت به سخاوتی که از خود نشان داده اند احساس غرور و نوع دوستی خواهند کرد. در همان زمان ، هنگامی که شخصی از خودشیفته ها کمک می خواهد که با خواسته های آنها مغایرت داشته باشد ، در سکه دیگر (خودخواهی آنها) آشکار می شود. افراد خودخواه غالباً نسبت به “غریبه ها” سخاوت نشان می دهند تا کسانی که انتظار می رود آنها را دوست داشته باشند. آنها با اعضای خانواده خود بی ادبانه رفتار می کنند. در عین حال ، آنها رفتار بسیار خوبی با غریبه ها دارند که به دلیل ثروت یا قدرت ، از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار هستند.

    اگر از نمره‌ی خود راضی نیستید باید چه کار کنید؟

    مهم است که بدانید خودشیفتگی یک عادت است و می توان عادت ها را تغییر داد. آگاهی از تمایلات خودشیفتگی اولین قدم در شناسایی و حل مسئله است.

    اگر از روش امتیازدهی بالا برای ارزیابی میزان خودشیفته بودن دیگران استفاده می‌کنید:

    به یاد داشته باشید ، اگر افرادی که با آنها سر و کار دارید نشانه هایی از خودشیفتگی دارند ، تغییر دادن وظیفه شما نیست. درعوض ، فکر خود را به سمت نکات خوب زندگی معطوف کنید. به عنوان مثال ، می توانید تصمیم بگیرید که تسلیم ترس از عصبانیت نشوید و آن را کنترل کنید. کافی است مودبانه شرایط را رها کنیم تا به حالت عادی برگردد (من شخصاً در این مواقع مجبورم آب بنوشم). پس از چند دقیقه می توانید برای شروع آرامتر بحث به گفتگو برگردید.

    برای اینکه فرد خودشیفته صحبت‌های شما را بشنود، باید چه کار کنید؟

    این مطلب ادامه دارد … .

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نوزده − هجده =

    دکمه بازگشت به بالا